جدول جو
جدول جو

معنی یزید بصری - جستجوی لغت در جدول جو

یزید بصری
(یَ)
ابن زریع بصری عیشی، مکنی به ابومعاویه، در عصر خود محدث بصره بود. احمد بن حنبل و ابن سعد او را ستوده و از ثقات شمرده اند. پدریزید والی ابلّه بود. تولد او به سال 101 و وفاتش به سال 182 هجری قمری اتفاق افتاد.. و رجوع به تاریخ الخلفاء ص 7 و 190 و صفه الصفوه ج 3 ص 276 و الموشح ص 133 و 135 و المصاحف ص 98 و 151 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَ)
ابن خالد بن عبدالله بن یزید قسری بجلی، با پدرش در عراق بود. پدرش را کشت و به غوطۀ دمشق رفت و برای گرفتن خلافت از مروان بن محمد بن مروان قیام کرد. مردم غوطه عهدشکنی نمودند و او را به امارت خود برگزیدند و به دمشق حمله کردند و آنجا را به محاصره درآوردند. گروهی ازحمص به طرفداری از مروان به آنان حمله بردند و مردم دمشق نیز از داخل به پیکار با آنان برخاستند. یزید و طرفدارانش شکست خوردند. یزید را دستگیر کردند و کشتند و در دروازۀ فرادیس دمشق به دار آویختند و سر او را نزد مروان به حمص فرستادند (سال 127 هجری قمری).. و رجوع به عقدالفرید ج 5 ص 229 و عیون الاخبار ج 1 ص 216 و البیان و التبیین ج 1 ص 349 شود
لغت نامه دهخدا
خداش بن بشر بن خالد بصری التمیمی. ابن الحارث. معروف به بعیث بصری. او خطیبی بلیغ و شاعری نیکوشعربود و میان او و جریر مهاجاتی است که نزدیک چهل سال بکشید و هیچ یک بر دیگری غالب نیامد و در عرب چه درجاهلیت و چه در اسلام مهاجاتی بدین گونه و با این طول مدت بی نظیر است. و از هجای ابویزید است جریر را:
اذا طلع العیوق اوّل کوکب
کفی اللؤم عند الناز حین جریر
الست کلیباً ثم امک کلبه
لها بین اطناب البیوت هریر
ولو عند غسان السلیطی عرست
رعا قرن منها و کأس عقیر
اتنسی نساء بالیمامه منکم
نکحن عبیداً ما لهن ّ مهور.
و هم او راست در این معنی:
کلیب لئام الناس قد یعلمونها
و انت اذا عدّت کلیب لئیمها
اترجو کلیب ان یجی ٔ حدیثها
بخیر و قد اعیا کلیبا قدیمها.
و نیزدر همین مقصود:
اذا ایسرت معزی عطیه و ارتعت
بلاغاً من الموت اجتواها جمیعها
تعرّضت لی حتی صککتک صکه
علی الوجه یکبو للیدین امیمها
الیست کلیب الأم الناس کلهم
و انت اذا عدّت کلیب لئیمها.
و هم در این باب:
اشارکتنی فی ثعلب قد اکلته
فلم یبق الاّ رأسه و اکارعه
فدونک خصییه و ما ضمت استه
فانک رمّام خبیث مراتعه.
و جریر در هجاء خداش گوید:
الم تر انّی قدرمیت ابن فرتنا
بصمّاء لایرجو الحیاه امیمها
له ام ّ سوء بئس ما قدمت له
اذا فرط الأحساب عدقدیمها.
و وفات بعیث به بصره در خلافت ولید بن عبدالملک به سال 134 هجری قمری بود. (معجم الأدباء ج 4 ص 173)
لغت نامه دهخدا
سعید بن یزید بصری. محدث است. در فرهنگ اسلامی، محدث به کسی اطلاق می شود که در نقل و بررسی احادیث پیامبر اسلام تخصص دارد. این افراد در جمع آوری، تصحیح و تجزیه و تحلیل روایات پیامبر (ص) نقش ویژه ای دارند و در فرآیند بررسی حدیث به گونه ای عمل می کنند که احادیث صحیح به طور دقیق به نسل های بعدی منتقل شود. به همین دلیل، محدثان از جایگاهی خاص در تاریخ اسلام برخوردارند.
لغت نامه دهخدا
ابان بن یزید بصری. محدث است. نقش محدث در جهان اسلام به عنوان یک محقق و محقق کننده حدیث، اساس علم حدیث و کلام اسلامی را تشکیل می دهد. محدثان با بهره گیری از حافظه قوی و ابزارهای تحلیلی، به استخراج احادیث صحیح از میان روایات متنوع پرداخته و این احادیث را برای استفاده مسلمانان در دروس فقهی، کلامی، اخلاقی و تاریخی به ثبت رساندند.
لغت نامه دهخدا